ناگفتههایی از زندگی فرهیختگان خاطرات بعضی از بزرگان علم و فرهنگ
معلم عاشقی بود … وقتی یکی از کودکانش بهخاطر بیماری از دنیا رفت، او پیکر معصوم کودک را روی دوچرخه گذاشت و به مسجد رفت. با همان اوضاع و احوال پریشان ساعتهای موظف را تدریس کرد و بعدازظهر به مسجد برگشت و فرزندش را به خاک سپرد.
جلد دوم و سوم از مجموعه کتابهای گذری در کوی نیکنامان را به داستان زندگی معلمانی اختصاص دادهایم که هم در علم سرآمد بودند و هم در عمل الگویی ماندگار.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.